˚°◦.♥.◦°˚قلب یخی˚°◦.♥.◦°˚

Alone Boy

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد

حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،

چه قدر دوســتت دارد !

و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !

 

تنها Blue Eyes 1024x652 قدرت تنهایی

[ جمعه 25 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 17:31 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


.....شاااااااااید

قلب یخ زده ی من به ارومی....

به نظر میومد که ذوب شده...و تو به داخل اومدی..

و بعد مخفیانه قلب منو پر کردی..

از یه روزی....هر وقت میام خونه خودم رو در حال فکر کردن به تو میبینم...

و متوجه میشم که تو داخل قلب من اومدی....

شاید...تو همون کسی 

شاید....احتمالا..

شاید....تو هستی

نیمه ی دیگر قلبم که منتظرش بودم...

شاید حقیقت داره...

من نمیدونستم

چون تو همیشه بهم نزدیک بودی...

عزیزم عاشقتم(dream high)

[ پنج شنبه 26 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:17 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


عشق من خدانگهدار

عشق من خدانگهدار

حتي فكرشم نكردم كه مبادا بگه يك روزي

ممكنه يك روز نباشم توي گريه هات بسوزي

باورم نمي شه امروز از چشاي تو مي افتم

حس ميكردم كه ميدوني باچشام چيا ميگفتم

تو كه از نبض نفس هام دل ديونم رو ديدي

نگو عاشقم نبودي نگو كه ازم بريدي نگو عشقي كه ميگفتي شده نفرت توي سينت

اين مرام عاشقا نيست كاش صدامو ميشنيدي

بزاز دست هاتو بگيرم من براي آخرين بار

توو همين روزا ميميرم تو دوباره هاتو بشمار

تويي كه ميگفتي بي من ميموني بي كسو بي يار

دروغات چه دلنشينن  عشق من خدا نگه دار

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:18 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


غریـــــــــــبه.....

غریبه

كي مي تونه بعد تو مرحم راز من بشه؟

كي ميتونه بعد تو همه نياز من بشه؟

كي جاتو ميگيره و درد دلامو گوش ميده؟

كي ديونه كردن رو مثل چشات خوب بلده؟

بعضي وقت ها ميامو يواشكي ميـبـيـنـمـت

وقتي كه غنچه بودي خودم بايد ميـچيدمت

كي بجاي من برات شب و لالايي مي خونه

شنيدم اون غـــــريــــبـــه قدر تو رو نميدونه

غـــــريــــبـــه تو رو خدا عشق مو اذيت نكني

قول مردونه بده بهش خيانت نكني

قول بده چشم هاي اون هيچ موقع اشك نبينه

قول بده كه هيچ شبي چشم به انتظارت نشينه


غـــــريــــبـــه غـــــريــــبـــه

بگو كه عاشقشي و هميشه اونوو دوست داري

حالا كه ياره توء هيچي براش كم نزاري

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:33 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


عزیزم منو ببخش

 

عزیز من ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم

ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده

راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم
این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت

همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد ... خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ

امروز هم گذشت

با مرور خاطرات دیروز

با غم نبودنت..و سکوتی سنگین

و من شتابان در پی زمان بی هدف

فقط میروم ..فقط میدوم

تا صبحی دیگر

                                                 طلوعی دیگر ...................

 

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:11 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


من ازتو معذرت میخوام

نگاه بی قرار من اگه دست از چشات برداشت
اگه این قصه ی شیرین واست پایان تلخی داشت
اگه هر وقت که دلتنگی صدامو دیگه نشنیدی
اگه فردا زیره بارون منو با دیگری دید ی
من از تو معذرت می خوام اگه از من بدی دیدی
من از تو معذرت می خوام اگه از دوری رنجیدی
من از تو معذرت می خوام که باز چشمات و تر کردم
من از تو معذرت می خوام که دیگه بر نمی گردم
نگو دلگیری از دستم که قدرت رو ندونستم
دلم خوشبختیت و می خواست تو باور کن نتونستم
اگه دستای سر گردون منو از قلب تو چیده
من از تو معذرت می خوام گل زیبای ارکیده


 

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:9 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


آخر نامردی...

قصه ازآنجاشروع شدکه... خیلی عصبانی بود،

گفت اگه دوستم داری ثابت کن، گفتم چجوری؟

تیغ روبرداشت وگفت رگتوبزن، گفتم

مرگ وزندگی دست خداست،گفت پس دوستم نداری،

تیغوبرداشتم ورگمو زدم،وقتی داشتم توآغوش گرمش

جون میدادم یواش درگوشم گفت:

اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی.

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:6 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


بهش بگین...

بهش بگین ...که من دارم میمیرم ...میمیرم ..
همش بهونه ی اونو میگیرم ...میگیرم ...
بهش بگین میخوام اونو ببینم ...ببینم ...
بهش بگین که من دارم میمیرم ...میمیرم .
چرا تو از خداته من نباشم؟
همش دعاته از دلت جدا شم؟
چرا تو زندگیت جایی واسم نیست؟
ازم نخواه که من مثل تو باشم.
جدایی واسه من سخته میدونی.
واسه اینه که پیشم نمیمونی.
چرا تو قلب تو جایی واسم نیست؟
بیا یه کاری کن پیشم بمونی
بهش بگین چرا میخواد برم من ؟
اخه حرفامو من به کی بگم من؟
بهش بگین چه قدر دوسش دارم من ....
بهش بگین که من دارم میمیرم ...میمیرم..

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:5 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


آرامگاه من آغوش عاشقانه ی توست

آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی
 جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم
حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت

خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، می دانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را می کشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه می دانم زمان چگونه می گذرد و نه می دانم در چه حالی ام
تنها می دانم حالم از این بهتر نمی شود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمی شود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه

خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم

 

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:56 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


خاک مزارمو شست وشو میده…

گفتم : میری؟
گفت : آره
گفتم : منم بیام؟
گفت : جایی که من میرم جای دو نفره نه سه نفر
گفتم : برمی گردی؟
فقط خندید.
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم

دستشو زیره چونم گذاشتو سرمو بالا آورد
گفت : میری؟
گفتم : آره
گفت : منم بیام؟
گفتم : جایی که میرم جایه یه نفره نه دو نفر
گفت : برمیگردی؟
گفتم : جایی که میرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت

ولی
اون مدتهاست که برگشته
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شست وشو میده…

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:4 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


فقط برو

میخواهی بروی؟

خب برو...

انتظار مرا وحشتی نیست

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود

برو...

برای چه ایستاده ایی؟

به جان سپردن كدامین احساس لبخند میزنی؟

برو..

تردید نكن

نفس های آخر است

نترس برو...

احساسم اگر نمیرد ..بی شك ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست

برو...

یك احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود

پس راحت برو

مسافری در راه انتظارت را میكشد

طفلك چه میداند كه روحش سلاخی خواهد شد

برو...

فقط برو.....

 

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 13:0 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


مکالمه یه دختر وپسر

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت …:
اثبات.!.!.؟

نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
پسر گفت …:
خوب …
من تو رو دوست دارم …
چون …
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست …
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …

 

دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت

نامه بدین شرح بود …:
عزیز دلم …
تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
اکنون دیگر حرف نمی زنی

پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
دوستت دارم …
چون به من توجه و محبت می کنی …
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
نمی توانم دوستت داشته باشم…
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم

آیا اکنون می توانی بخندی …؟
می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
پس دوستت ندارم …
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
در زمان هایی مثل الان…
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
نه هرگز…
و من هنوز دوستت دارم …
عاشقت هستم

 

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:58 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


نمیاد

نـــــمیاد اونی که دلم میخواد
نـــــمیاد اونی که رفته به باد
نـــــــمیاد اونی که عمره منه
نـــــــمیاد اونی که دل می کنه
 دوباره دلــــم میخواد ببینمش
سرمو روی شونه هاش بذارم
ازچشمام قطره ی اشکی نمیاد نکنه دیگه دوسش ندارم

شعرمن زمزمه ی یه خواهشه
آزروم دیدن روی ماهشه
میونه غربت این فاصه ها
قلب من همیشه چشم به راهشه
کاش میشد عشقمو باوربکنه
اونی که منوهرگز نمیخواست
نـــــــمیاد تموم عمرم نمیاد

نمیاد دیگه هیچ وقت نمیاد

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:33 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


تنهایی

چرا دل شوره دارم، چرا آروم نمیشم
نمیدونم کجایی چرا نموندی پیشم
چقدرتنـــــــهایی سخته دارم بی تو میمیرم
کاشکی برگردی پیشم یکم اروم بگیرم
دیگه این خــــونه بـــــی تـــو نداره رنگــــو بویی
منه دیوونه جزتو ندارم آرزویی

چقدرآسون تو رفتی چجوری دل بریدی
بگو جز عشقو احساس مگه از من چی دیدی
هنوزم باورندارم که تو نیستی کنارم
ببین با یاد چشمات هنوزم بی قرارم

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


خدایا

خدایا عاشقم کرد و ، کنار من نمی مونه

داره دل می کنه میره ، بهم میگه پشیمونه

خدایا عاشقم کرد و ، حالا از بودنم سیره

دل بی رحم اون حالا ، یه جای دیگه ای گیره

خودش با من نمی مونه ، میگه قسمت ما اینه

میذاره گردن تقدیر ، گناهش رو نمی بینه

چه سال نحسیه امسال، چه روزای بدی دارم

آهای تقویم پر پاییز، ازت بیزار بیزارم

تو تعبیر کدوم خوابی؟ کدوم کابوس بی پایون؟

چقد دل می بری ساده، چقد دل می کنی آسون

کدوم مهمون ناخونده ، منو از قلب تو رونده؟

نگاتو کی ازم دزدید؟ دل من رو کی سوزونده؟

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:33 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


جوابم نکن

جوابم نکن مردم از نا امیدی
شاید عاشقم شی خدا روچی دیدی
خیال کن جواب منودادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی می دی
همین جوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمی خوام به جزتو
ولی از تو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی قرارم من صاف وساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
عزیزم چقدر تلخه کام من از تو
نزار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از اینکه بمیرم
به خوابم بیا پیش از اینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
به خوابم بیا پیش از اینکه بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه آروم بگیرم

 

 

[ پنج شنبه 1 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:33 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]


عشق منی

روزای دلخوشی بی تو سر اومده

تو نیستیو من پیرم در اومده ،

پیرم در اومده روزای دلخوشی بی تو سر اومده

من دورم از توو این غصه کم که نیس هی گریه میکنم

دست خودم که نیس

هی فک میکنم به چشمای تو هیچ وقت نمیرسه هیشکی به پای تو

      دردت تو سرم

خداحافظ رفیق خوب دیروزم

دیگه خوشبخت خوشبختی به پای من نمیسوزی

خداحافظ توکه میری از این غربت.حلالم کن اگه بد بودم این مدت

اگه بد بودم این مدت خداحافظ به این زودی بدون من تو نابودی

خداحافظ که ازاول یک اشتباه بودی

خداحافظ به این زودی بدون من تو نابودی

خداحافظ که ازاول تو هم یک اشتباه بودی

 حلالت میکنم هرچی ازم داری،یه دنیارو به این دستا بدهکاری

 حلالت میکنم دنیای دیروزم

  حلالت میکنم هر چند میسوزم 

تو هم یک اشتباه بودیییییییی

[ پنج شنبه 17 / 1 / 1391برچسب:, ] [ 12:32 ] [ فرزاد کشت ورز ] [ ]